انگــورهــا ، آیــا مــی رسـند ....

ساخت وبلاگ
چـرا ایـن بـار در بـالای آن‌پشت بـام هـای  نـامقدس انقلابـی ؛ کسـی جـن زده نشـد ... !!! در فصل پایانی عصر یک انقلاب  برای هیچ ... دیدید دیکر کسی به پشت بام نرفت  و دیدید کسی فریاد الله اکبر سرنداد .. انگــورهــا ، آیــا مــی رسـند .......ادامه مطلب
ما را در سایت انگــورهــا ، آیــا مــی رسـند .... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sarzaminekhasteh بازدید : 137 تاريخ : شنبه 25 بهمن 1399 ساعت: 19:29

دزدی مرتبا به دهكده اي می زد، ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﺭﺩﭘﺎﯼ ﺑﻪ ﺟﺎ ﻣﺎﻧﺪﻩ ، ﺷﺒﻴﻪ ﭼﮑﻤﻪ ﻫﺎﯼ ﮐﺪﺧﺪﺍ ﺑﻮﺩ ،ﯾﮑﯽ ﻣﯿﮕﻔﺖ : ﺩﺯﺩ ، ﭼﮑﻤﻪ ﻫﺎﯼ ﮐﺪﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺩﺯﺩﯾﺪﻩ ، ﺩﯾﮕﺮﯼ ﮔﻔﺖ : ﭼﮑﻤﻪ ﻫﺎﺵ ﺷﺒﯿﻪ ﭼﮑﻤﻪ ﮐﺪﺧﺪﺍ ﺑﻮﺩﻩ . ﻫﺮﮐﺴﯽ ﺑﻪ ﻃﺮﯾﻘﯽ ﻭﺍﻗﻌﯿﺖ ﺭﺍ ﺗﻮﺟ انگــورهــا ، آیــا مــی رسـند .......ادامه مطلب
ما را در سایت انگــورهــا ، آیــا مــی رسـند .... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sarzaminekhasteh بازدید : 125 تاريخ : شنبه 25 بهمن 1399 ساعت: 19:29

آنقـدر نگـذاشتـی ببـوسمـت کـه بـوسیـدن را هـم ممنـوع کـرده انـد ..... !!! و حـالا کـه نفـس هـای مـان بـه شمـارش افتـاده    مثـل عشـق سـال‌هـای وبـا ... !   لعنـت بـه تـو  لعنـت بـه مـن  لعنـت بـه همـ انگــورهــا ، آیــا مــی رسـند .......ادامه مطلب
ما را در سایت انگــورهــا ، آیــا مــی رسـند .... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sarzaminekhasteh بازدید : 121 تاريخ : شنبه 25 بهمن 1399 ساعت: 19:29

گـاهى وقـت هـا مسافـرها جـاده شون  رو اشتبـاه ميرن .  يـا ايستگاهشون رو  اشتبـاهى پياده ميشن ... گاهى وقتا ناخواسته وارد دنياى  آدمهاى ديگه ميشن  و حتى ساده ساده سوق ميدن افكارشونو به سمت جاهاى كه  يكم بهش بيشتر نگاه كنن  ميبينن سهم اونا نيست جايى كه هستن ،  جايى كه ميرن جاى كه نشستن  همه اش روياست   يه روياى حبابى كه فاصله ساختن و تركيدنش شايد يك دقيقه هم نشه !!  اينجاست كه بازم رفتنى  هستى و محكومى به سفر ... + نوشته شده در  جمعه نوزدهم آذر ۱۳۹۵ساعت 2:14  توسط مــرد بــارانــی  |  انگــورهــا ، آیــا مــی رسـند .......ادامه مطلب
ما را در سایت انگــورهــا ، آیــا مــی رسـند .... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sarzaminekhasteh بازدید : 164 تاريخ : جمعه 22 دی 1396 ساعت: 10:46

ای آزادی، تو را دوست دارم، به تو نیازمندم، به تو عشق می‌ورزم، بی تو زندگی دشوار است، بی تو من هم نیستم، هستم، اما من نیستم، یک موجودی خواهم بود تو خالی، پوک، سرگردان، بی امید، سرد، تلخ، بیزار، بد بین، کینه دار، عقده دار، بی‌تاب، بی‌روح، بی‌دل، بی‌روشنی، بی‌شیرینی، بی‌انتظار، بیهوده، منی بی تو، یعنی هیچ!ای آزادی، به مهر تو پرورده‌ام، ای آزادی، قامت بلند و آزاد تو، مناره زیبای معبد من است، ای آزادی، کبوتران معصوم و رنگین تو، دوستان همراز و آشنای من‌اند، کبوتران صلح و آشتی‌اند، پیک‌های همه مژده‌ها و همه پیام‌های نوید و امید و نوازش من‌اند.ای آزادی، کاش با تو زندگی میکردم، با تو جان می‌دادم، کاش در تو می‌دیدم، در تو دم می‌زدم، در تو می‌خفتم، بیدار می‌شدم، می‌نوشتم، می‌گفتم، حس میکردم، بودم .ای آزادی من از ستم بیزارم، از بند بیزارم، از زنجیر بیزارم، از زندان بیزارم، از حکومت بیزارم، از باید بیزارم، از هرچه و هر که تو را در بند میکشد بیزارم . ای آزادی، مرغک پر شکسته زیبای من، کاش میتوانستم تو را از چنگ پاسداران وحشت، سازندگان شب و تاریکی و سرما، سازندگان دیوارها و مرزها و زندان‌ها و قلعه‌ها رهایت کنم، کاش قفست را می‌شکستم و در هوای پاک بی‌ابر و بی‌غبار بامدادی پروازت می‌دادم.اما.... دستهای مرا نیز شکسته‌اند، زبانم را بریده‌اند، پاهایم را غل و زنجیر کرده‌اند و چشمانم را نیز بسته‌اند.... و انگــورهــا ، آیــا مــی رسـند .......ادامه مطلب
ما را در سایت انگــورهــا ، آیــا مــی رسـند .... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sarzaminekhasteh بازدید : 144 تاريخ : جمعه 22 دی 1396 ساعت: 10:46